بسم الله الرحمن الرحيم
«الحمد لله الذي فضل مداد العلماء علي دماء الشهداء»
گوشه هايي از زندگاني آيت الله حاج شيخ محمد رحمتي
ولادت :
آيت الله العظمي حاج شيخ محمد رحمتي در سال 1307 هجري شمسي اوايل سال 1347 هجري قمري در شهرستان سيرجان ديده به جهان گشودند. پدربزرگوارشان مرحوم حاج عبدالله رحمتي از مومنين و متدينين شهر بودند به طوري كه در تقوي و ديانت زبانزد خاص و عام بودند.
ايشان در سايه تربيت و تعليمات پدر بزرگوارشان و عنايات خاصه باريتعالي در همان سنين كم مقيد به احكام الهي و متخلق به اخلاق نيكو بودند و به لطف ايزد منان برخوردار از هوشي سرشار بودند به طوري كه در ايام تحصيل در مدرسه در زمره شاگردان نمونه بودند.
آغاز تحصيلات
همان گونه كه ذكر شد يكي از خصوصيات بارز اين بزرگوار هوش و استعداد سرشار ايشان بود كه به همين دليل مرحوم ثقه الاسلام سيد حسين احسائي از علماي سيرجان با مشاهده اين استعداد چشمگير ، ايشان را تشويق به گام نهادن در طريق كسب علم دين مي نمايد. معظم له نيز عليرغم فشارها و مشكلات وجود ضد روحانيتي كه در دوران رضاشاه پديد آمده بود با نسوق فراوان اين دعوت را اجابت نموده و در روز هفتم اسفند ماه سال 1322 هجري شمسي مصادف با ماه ربيع الاول سال 1353 هجري قمري اولين درس از كتاب جامع المقدمات را فراگرفتند.
از جمله مشكلات ايشان در ابتداي امر تحصيل در اختيار نداشتن كتاب جامع المقدمات بود و از آنجا كه فقط يك نسخه از آن در اختيار استادشان بود ، اين نسخه را از استاد گرفته و تمام كتاب را با دست خويش رونويسي نمودند.
با تأمل در سختي و مشقت اين كار مي توان اوج علاقه و اشتياق ايشان را به كسب علم مشاهده كرد. معظم له پس از آن كه مقداري از كتاب «النموذج» در نحو را خواندند با استاد بزرگ مرحوم «آيت الله حاج شيخ علي مفيدي سيرجاني» (موسس حوزه علميه سيرجان) آشنا شدند و نزد ايشان به ادامه تحصيل پرداختند و درهمين حين كتاب «الفي ابن مالك» را كه مشتمل بر هزار بيت شعر در صرف و نحو عربي است را به طور كامل حفظ نمودند.
ايشان در ادامه تحصيلات خويش به كرمان منتقل شدند و بيشتر جزء اول از كتاب «كفايه الاصول» و بيشتر كتاب «بيع» شيخ انصاري (قدس سره) را نزد «آيت الله حاج ميرزا علي آقا مهرابي» آموختند و بحث تعادل و تراجيح از رسائل شيخ انصاري را به صورت بحث خارج نزد استادشان مرحوم «آيتاللهحاج شيخ علي اصغر صالحي» (موسس حوزه علميه كرمان) كه همانند پدري مهربان براي ايشان بودند فرا گرفتند.
ايام تحصيل معظم له در كرمان با سختي ها و مشقت هاي فراواني همراه بود و گاه مي شد كه مدت سه روز را با يك گرده نان مي گذراندند اما ايشان با تلاش پيگير و در سايه الطاف و عنايات امام زمان (عج الله تعالي فرجه الشريف) پله هاي ترقي را يكي بعد از ديگري گذرانده و آماده ورود به سطوح عاليه تحصيل شدند.
هجرت به نجف اشرف:
معظم له پس از چند سال اقامت در كرمان به منظور دستيابي به چشمه زلال معارف اهل بيت (عليهم السلام)توفيق مهاجرت به نجف اشرف را يافتند و هنگامي كه امر خور را به خداوند واگذار نمودند و استخاره به قرآن مجير زدند اين آيه شريفه آمد : «والمهاجرين في سبيل الله» . معظم له با هجرت به منبع فيض علوي در آخر ذي القعده سال 1369 هجري قمري ، پايان تابستان سال 1328 هجري شمسي در درش و بحث اساتيد بزرگ و علماي اعلام شركت نمودند. بزرگاني چون مرحوم آيت الله العظمي حاج سيد محمود شاهرودي ، آيت الله سيد يحيي مدرسي يزدي ، آيت الله سيد ميرزا حسن بجنوردي ، آيت الله سيد حسين حمامي ، آيت الله العظمي سيد محسن حكيم و مرحوم علامه آيت الله العظمي سيد ابوالقاسم خوئي (قدس اسرارهم).
دوران تحصيل معظم له در نجف اشرف همراه بود با مرارت ها و مشقت هاي فراواني كه ايشان با اراده آهنين خويش در مقابل اين ناملايمات ايستادگي نمودند . زندگي كردن در يك حجره با كمترين امكانات و آن هم در بدترين مكان و خوردن غذاي ظهر تا ظهر هيچ تاثيري در روند تحصيل ايشان نداشت و شدت علاقه شان به كسب علم به حدي بود كه شب هاي تابستان را تا صبح بيدار مي ماندند و به مطالعه مي پرداختند. معظم له پس از مدتي در درس و بحث اساتيد خود از جمله زبده ترين شاگردان اساتيد خود شدند به طوري كه يكي از اشكال كنندگان در درس آيت الله العظمي شاهرودي بودند و آن مرحوم نيز عنايت خاصي نسبت به ايشان داشتند.
همچنين معظم له در بحث فلسفه و حكمت از محضر آيات سيد عبدالاعلي سبزواري ، شيخ صدرا بادكوبي و شيخ محمدرضا مظفر كسب فيض نمودند.
اجازه اجتهاد:
معظم له در سال 1376 هجري قمري مقارن با سال 1336 هجري شمسي پس از چند سال تلاش بي وقفه و خستگي ناپذير در سني كمتر از سي سال موفق به دريافت چهار اجازه اجتهاد از اساتيد خود شدند. يكي از اجازات ايشان از محضر آيت الله العظمي سيد محمود شاهرودي (قدس سره) صادر گرديده است ، با توجه به اينكه آن مرحوم در زمينه اعطاء اجازه اجتهاد در حوزه علميه نجف به «ذوالشهادتين» معروف بودند ، يعني آن چنان در امتحان اجتهاد سختگيري و دقتي مي نمودند كه اجازه اجتهاد از محضر ايشان ارزش دو اجازه اجتهاد از دو نفر ديگر را داشت. همچنين سه اجازه ديگر از محضر آيات سيد يحيي يزدي ، سيد ميرزا حسن بجنوردي و سيد حسين حمامي (رحمه الله عليهم) دريافت نمودند.
ايشان همچنين صاحب اجازه كتبي و شفاهي روايت حديث از مرحوم آيت الله العظمي شيخ آقا بزرگ تهراني مي باشند.
تدريس:
معظم له در طول سال هاي اقامت خود در نجف همواره به تدريس در سطوح مختلف از ابتدايي تا عالي مشغول بودند و طلاب زيادي نزد ايشان پرورش يافتند.
معظم له اولين جلسات تدريش خارج را در فاصله سالهاي 49-1348 هجري شمسي در نجف اشرف شروع نمودند و تدريس خود را پس از مشرف شدن به شهر قم در سال 1353 هجري شمسي ادامه دادند و هم اكنون نيز مجلس درسشان در محل «حسينيه نجفيها» برقرار مي باشد و صدها تن از فضلا و علماي حوزه علميه قم از محضرشان كسب فيض مي نمايند.
تأليفات:
تأليفات مطبوع:
«رساله توضيح المسائل»
«حج و عمره: شامل تحقيقاتي دامنه دار در حج و اسرار آن و احكام مناسك و زيارات »
«مناسك حج»
«انجاز العدات في احوال السادات » به زبان فارسي
«پرتو عنايات: در بيان احكام حدود ، قصاص و ديات »
«الحدود و التعزيرات» 2 جلد
«انجاز العدات في احكام الديات » 2 جلد
«القصاص» 2 جلد
تأليفات مخطوط:
«دوره تقريبا كاملي از بحث اصول مرحوم آيت الله العظمي سيد محمود شاهرودي (قدس سره)»
«بيشتر ابواب نماز»
«قسمت عمده اي از مباحث حج»
«قسمتي از بحث هاي نگاه تقرير بحث استاد علامه سيد محسن حكيم (قدس سره)»
«حاشيه بر عروه كه كامل نيست»
«حاشيه بر منهاج التاسكين علامه حكيم»
«كتاب طهارت كه كامل نيست و ادامه دارد»
شمه اي از فضايل آيت الله حاج شيخ محمد رحمتي:
از جمله صفات اين بزرگوار شدت علاقه و اشتياقشان به هدايت و ارشاد مردم است تا حدي كه پس از تكميل تحصيلاتشان در نجف اشرف عمل به آيه شريفه «فلو لا نفر من كل فرقه ليتفقهوا في الدين و لينذرو قومهم اذا رجعوا اليهم لعلهم يتقون» را وظيفه خود دانسته و با آنكه مي توانستند با ماندن در نجف اشرف به منزلت اجتماعي بالايي دست يابند ، نجف را به مقصد وطن خويش ، شهر سيرجان ترك مي كنند و كمر به خدمت به مكتب اسلام و مردم مي بندند.
از ديگر ويژگي هاي معظم له توانايي نفوذ در قلوب مردم و ارتباط برقرار كردن با هر صنفي از مردم است. اين از خصايص بارز ايشان است كه خيلي راحت به اصطلاح با مردم مي جوشند و مي توان از هر قشري در ميان مريدان و دل باختگان ايشان مشاهده كرد ، از كاسب و تاجر و دانشجو و مهندس و دانش آموز گرفته تا راننده و كشاورز و لوله كش و كارگر و غيره.
يكي از اسرار اين خصلت ايشان نهفته در صداقت و روراستي با مردم است.
معظم له در طول سالهاي حيات پربركت خويش و حضور در جامعه همواره سعي داشتند با صافي و صداقت و به دور از دورويي با مردم برخورد داشته باشند. و همواره در مقام پاسخ به سوالات مردم حقيقت را بر هر چيزي مقدم داشته و به دنبال مصلحت انديشي هاي بي مورد نبوده اند.
از ديگر خلقيات اين بزرگوار خوش رويي ، خنده رويي ، تواضع ، بردباري و بزرگ منشي است كه به وضوح در برخورد با ايشان احساس مي گردد.
بارها مشاهده مي گردد كه با وجود خستگي زياد و نياز به استراحت هنگامي كه شخصي از ايشان درخواستي مي كند آن جناب بدون ابراز هيچ گونه ناراحتي به درخواستش پاسخ مثبت مي دهند.
معظم له در برخورد با كوچك و بزرگ و پير و جوان با احترام تمام برخورد كرده و همواره از افراد به خوبي ياد مي كنند و حتي از افرادي كه سابقه بدي داشته و اعمال خلافي مرتكب شده اند نيز به خوبي نام مي برند.
ايشان همواره دغدغه جوانان را در سينه داشته و بسيار مشتاق هدايت جوانان و رفع شبهات اعتقادي آنان مي باشند و از جوانان مي خواهند كه مسائل و اشكالات و شبهاتي را كه در دل دارند مطرح كنند و پاسخ دادن به سوالات جوانان را رفع خستگي خود مي دانند.
هنگامي كه سوالي از ايشان پرسيده مي شود به سوال كاملا گوش مي دهند و سپس با صبر و حوصله فراوان سوال را پاسخ داده و تا حد امكان موشكافي مي كنند.
معظم له هيچ گاه از پرسيدن سوال هاي فراوان ناراحت نگشته و بلكه چنان به سوال شخص كامل و جامع و با اشتياق و خوش رويي پاسخ مي دهند كه انسان دلش مي خواهد باز هم سوال ديگري را ازايشان بپرسد و بارها ديده شده است كه مدت طولاني نشسته يا ايستاده به سوالات گوناگون در زمينه احكام و مسائل اعتقادي و مسائل متحدثه و شبهات رايج با صبر و حوصله پاسخ مي گويند.
همانطور كه بيان شد معظم له علاقه بسياري به ارشاد و هدايت مردم دارند و به همين دليل در سالهاي پيش از انقلاب در مقابل مسلك ها و فرقه هاي باطل و گمراه چون بهائيت و صوفيه قيام بكنند و با صبر و استقامت و توان بالاي علمي مشت محكمي بر دهان اين مسلكها زده و مردم را از گرفتار شدن در دام اين فرقه هاي گمراه مصون بدارند.
همان گونه كه وقتي بر اثر فعاليت ها و تبليغت مسموم فرقه بهاييت در منطقه «خبر كرمان» عده كثيري از مردم آن ديار دنباله رو اين فرقه شدند ، معظم له با سفر به آن ديار و انجام اقدامات گوناگون و مباحثه با بزرگان بهائيت در آن منطقه در مدت كوتاهي مردم گول خورده اين منطقه را به آغوش اسلام بازگرداندند و در همين راستا سالهاي سال همانند سدي محكم در مقابل فرقه ها ، مسلك ها و افكار و انديشه هاي منحرف ايستاده اند و همچون مشعلي فروزان صراط مستقيم را از پشت گرد و غبار جهل و انحرافات به رهپويان و طالبان طريق حق مي نمايانند.
خداوند سايه ايشان و همه مراجع معظم شيعه را در پناه حضرت ولي عصر (عج الله تعالي فرجه) بر سر شيعيان مستدام بدارد.
ان شاء الله تعالي